Monday, June 18, 2007

اندر فواید دعا



من خوبم . ملالی نیست جز دوری امین و بچه ها . اما انقدر برای خودم کار جور کردم که موندم چقدر آدم مجرد میتونه کار داشته باشه !!!! از همه مهمترش پروژه فیلم دیدنه . یک مقدار فیلم خوب گرفتم و هی میشینم میبینم .

یک چیزی اتفاق افتاده که اول یک داستانی رو در موردش میگم و بعد خودشو .

یک دوستی دارم به اسم خانم ح . بر عکس من که از اسم زایمان طبیعی هم مرگ میومد جلوی چشمام این دوست من دلش میخواست زایمانش طبیعی باشه . خلاصه طبق معمول همه حاملگی ها یک هفته به موعد زایمان میره برای چکاپ آخر . دکتر بهش میگه متاسفانه فکر نمیکنم بتونی طبیعی وضع حمل کنی . هم بچه هنوز کامل وارد لگن نشده و هم اینکه سرش بالاست و اینها احتمال رو میارن پائین . خلاصه موقع زایمان که میره بیمارستان بعد از یک سری مقدمات یکهو بچه اش میچرخه و سرش سمت دهانه رحم قرار میگیره و توی لگن قرار میگیره و طبیعی به دنیا میاد . چند روز بعدش این دوستم خونه مادرش بوده و در حال استراحت بعد از زایمان و داستان رو لابد برای بار شونصدم داشته تعریف میکرده که مادر بزرگش میگه چه ساعتی بود ؟ میگه مثلا فلان ساعت میگه آهان درست همون موقع بود که من جانمازم رو بردم تو حیاط پهن کردم و شروع کردم به نماز و دعا خوندن که یکهو تو راحت وضع حمل کردی . مادر شوهرش هم میگه آره درست همون موقع بود که من شروع کردم به چه میدونم چی خوندن که بچه تو راحت به دنیا اومد . مامانش هم میگه آره درست همون موقع بود که من توی بیمارستن داشتم دعای بیسار رو میخندم و بچه ات برای همین راحت به دنیا اومد . برادر این خانم ح هم که همونجا نشسته بوده میگه این وسط تنها کسی که هیچ کاری نکرد و هیچ نقشی نداشت همین خواهر من بود !!!!ا

خب حالا داستان اصلی : وقتی قضیه ایران رفتنمون جور شد خودمون هم باورمون نمیشد . حدا رو شکر خوب جور شد . یک بار داشتم با مامان امین حرف میزدم و گفتم که خودمون اصلا فکر ایران اومدن نبودیم وقتی اومدیم تورنتو و فکر نمیکردیم به این زودی برگردیم . خدا رو شکر که جور شد . اون هم گفت آره دختر برادرم خانم الف داشته میگفته باریکلا به این امین و مهسا . با دوتا بچه رفتند و خودشونو جا انداختن و حالا انقدر کارشون روی رواله ( الیته میدونین که مرغ همسایه غازه ) که دارن میان ایران هم سر بزنن . مامان امین هم به این خانم الف گفته خب معلومه ...- من هم رفتم توی فکر که الان میگه ببین اینا چقدر زحمت کشیدند و چقدر خودشونو هلاک کردن و ... - که ادامه داد بعله خب معلومه اینطوری میشه وقتی من انقدر براشون دعا میکنم تازه حالا ببین مامان مهسا چقدر براشون دعا میکنه .
عجب خری بودیم انقدر جون کندیم . خب مینشستیم سر جامون و میگفتیم اونا برامون دعا کنن دیگه .

البته از شوخی گذشته میدونم دعا اثر داره اما خدائیش وقتی این اظهار نظر رو شنیدم به رگ عروس بودنم بر خورد که یعنی چی . جون کندنهای ما چی شد

به هر حال خدا رو شکر

9 comments:

Anonymous said...

آخ جون ,واقعا داری می آی؟
بچه ها اومدن؟
بابا یه ندایی , چیزی!!!0
اومدنتو خبر بده ,ببینیمت ,که دلمون یه ذره شده

Maman Maryam said...

وای ، کاشکی من هم بودم و می دیدمت ... دلم واقعاً براتون تنگ شده. برای تو و بچه ها

Anonymous said...

manam chand 10 ta film gereftam ke hanooz vaght nakardam bebinam ! :D
adatemoone , kare hame ro hichi mikonim ke khodemoono razi konim ! inam yeki az masadigheshe . albate hamoontor ke gofti doa bi tasir ke nist hich , kheyliam tasir gozare .

Anonymous said...

mikhastam begam hamoon mahdiam ;)
nazare balai

Anonymous said...

babate kar kheyli zogh kardam ke khoondam sarparaste be in khoobi dari , va kheyli khoshhal tar shodam ke dige pishe ghablie kar nemikoni !! mardake ablah !
manam kheyli gijam , doa kon manam az giji dar biam !

Anonymous said...

khob man taze omadam inja. Babat kar jadid khaily tabrik.
Hame ma be doa ehtiaj darim dar kenar talashe khodemon.
jaleb bod webloget, omadam bishtar bekhonam vali post hay ghabliet ( Archive) fonteshon khaily kochik bod nemishod khond.
any way, hamishe movafagh bashin, az morkhasiton ( manjoram ine ke family raftan Iran) estefade bebarid.

Anonymous said...

وای بالاخره این کامنت دونی باز شدکلی خندیدم از دست توچقدر نکته سنج و دقیقی!امیدوارم تنهایی خوبی داشته باشیو بهت سخت نگذره! و دفعه بعد خودت هم بیایی ایران! مرسی که توی بازی شرکت کردی1 نشد برات کامنت بذارم اینجا می نویسم مثل همیشه پرمایه بود.!

Anonymous said...

ببینم پس اون عکسهایی که قولش را داده بودی بعداً اضافه بشن چی شد خواهر؟ اون دوتا خیلی هوس انگیز بودن اما باقیش را ما ندیدیم که ندیدیم. حالا مادرشوهر دعات میکنه زندگیتون الحمدالله روبراهه ببین اگه بتونی مشتریای وبلاگتم راضی نگه داری به جرگه دعا گذاران بپیوندانی چه شود! اما در مورد یک چهارم یهودی بودن تربچه خوب شد که اشاره کردی که پای پستم یادداشت بگذارم. من به این نتیجه نرسیدم بلکه واقعاً بچه ام یک چهارم یهودیه. مذهبش کلیمی نیست اما نژادش چیزکی از خون یهودی داره و ما بقی با اجازه شما احتمالاً ترکیبی از فارس و عرب و مغول بقیه رهگذارن منطقه ایه!

Anonymous said...

سلام.مطمئنا دعا سرعت موفقیت را زیاد میکنه.به عنوان کاتالیزور عمل میکنه.باید حتما زمینه باشه که تاثیر کنه.