Thursday, January 25, 2007

تئوری و عملی



خب اومدم بگم که اگه یک روزی دیدن دیگه ازم خبری نشده به این علته که ممکنه هر آن به علت سرمای شدید سوسک بشم و بچسبم به دیفال . امروز که واقعا مرگم زد . باد منفی 24 درجه میومد !!!!

دیدین که توی کتابهای درسی و یا حتی غیر درسی یک چیزهایی مینویسن در صورتی که تجربه یک چیزهای دیگه ای میگه ؟!
مثلا خواهرم که پزشکه میگه توی کتابهاشون در مورد خیلی چیزها نوشته حتی باورهای غلط که مردم دارن و در موردشون توضیح داده یا باورهای درست مثلا در مورد اینکه چرا نباید خربزه و عسل رو با هم خورد برای اینکه اونی که میخوره به چه دلیل واقعا دچار مشکل میشه توضیح داده شده . اما میگه حتی یک بار در مورد طبیعت غذاها که سرد یا گرم هستن چیزی گفته نشده در صورتی که خودش به عنوان یک دکتر به شدت بهش اعتقاد داره که طبیعت بعضی غذاها گرمه و تبعاتش چیه و بعضی ها هم برعکس سرد هستن .
دختر دائی امین هم دکتره و خیلی بعدتر از ما بچه دار شده بالتبع وقتی ما شادمهر رو داشتیم اون بچه نداشت و وقتی من شادمهر رو در ده ماهگی از شیر مادر گرفتم و بهش گفتم دیگه شیر نداشتم ، گفت هر چی بچه بیشتر مک بزنه شیر بیشتری تولید میشه ، توی کتابهای ما اینطوری نوشته .
سالها بعد که خودش بچه دار شد بچه اش حتی دو ماه هم شیر نخورد و گفت شیر نداشتم بدم !!! اینجا فرق کتاب و واقعیت مشخص شد

حالا اصل قضیه رو بگم . توی کتابهای ما و توسط استادهای ما بهمون گفته میشد که نور مناسب برای ساختمون نور شمال و جنوبه . آفتاب جنوب که دلپذیره و خونه رو گرم میکنه و هزار تا خاصیت داره . نور شمال هم ملایمه و برای بعضی از فضاها مثل آشپزخونه ایده آله اما نور شرق زیاد خوب نیست و نور غرب هم افتضاحه و باید ازش حذر کرد . وقتی ما توی تهران میخواستیم خونه بخریم سعی کردیم خونه ای که نور جنوب داشته باشه بگیریم که نشد و از نور غرب هم حذر کردیم وآخرش خونه ای گرفتیم که نور شرق و شمال رو داشت و منظره خوبی هم داشت اما این خونه همیشه سرد بود و ما زمستونها توش در حال یخ زدن بودیم مخصوصا که لای درز پنجره هاش هم بعضی اوقات تا یک سانتی متر باز بود !!! وقتی اومدیم ایجا از اینکه این خونه نور غرب داره دلخور بودیم اما انقدر منظره اش خوب بود که گفتیم بی خیال . حالا جاتون خالی وقتی ساعت سه و نیم در حال فریز شدن از در میرسیم و آفتاب توی خونمون تا ته خونه اومده و یک گرمای مطبوع داده (چون صبحها که داریم میریم از خونه بیرون سیستم گرمایش رو خاموش میکنیم ) میفهمم که همه تئوری ها درست نیستن و باید در عمل هم یک تجربه بشه تا آدم بتونه نظر قاطع بده .

9 comments:

Anonymous said...

ببخشید می پرسم. چرا سیستم گرمایش را موقعی که خانه نیستید خاموش می کنید؟ مگر هزینه آب و برق توی اجاره خانه منظور نشده؟

خانم میم said...

شرمنده . خونه ما هزینه آب و برقش جدا از اجاره خونه است .به قول اینجا
not included

farandeh@gmail.com said...

سلام خوب شد اینو گفتی منظورم نور غربه ما داریم یه خونه میسازیم و حسابی سر این شمال و جنوبش با پدر گرامی بحثمون شده خب خدا رو شکر که تو هم حرف منو زدی و من خیالم راحت شد

Anonymous said...

آخ شدیداً در مورد نور غرب باهات موافقم. خونه کوچه بهداد ما هم نور آشپزخونه اش غرب بود و این قدر به من مزه می داد که نگذاشتم پرده بزنیم. در ضمن ماجرای ایوان و روزشون هم خیلی جالب بود. برای ه.گ. که گفتم خانمه اسم پسر و شوهر و برادرش ایوان بوده گفت چه خانم زرنگی! شوهر گیر آورده هم اسم برادر و پسر رو هم به همون نام گذاشته که یک بار سور بده!!!0

Anonymous said...

اميدوارم هر جا هستي خوش و خرم باشي

Anonymous said...

مهسا خانوم ، شما که ميدوني ، معماري تابع مستقيمي از اقليمه . نور خوب شمال و جنوب براي اقليم ايران مناسبه و تازه اونم نه همه جاي ايران . مثلآ توي جنوب تا اونجا که ميشه سعي ميکنن از نور جنوب پرهيز کنن به خاطر گرماي شديد و توي شمال به خاطر اعتدال هوا از 4 جهت نور ميگيرن . و فکر ميکنم اون نور مزاحم غرب براي اقليم تورنتو ، نور مناسبي باشه ، در ضمن فقط نور شرقه که خيلي اذيت ميکنه ، اونم به خاطر اينه که صبحا آفتاب توي اتاق ميتابه و نميذاره آدم تا ساعت 10 بخوابه .

Anonymous said...

یادم افتاد به دکتز سیف که بهترین و کاملترین کتاب روانشناسی تربیتی فارسی را داره که خوب البته کتاب قطوری هم هست و یه بار خودش گفته بود که وقتی از دست بچه ها عصبانی میشم، دلم میخواد با همین کتابم بکوم تو سرشون!

خانم میم said...

مد گرامی . البته شما استاد ما هستین اما من الان حاضرم توی اون خونه تهرانمون هم آفاب غرب داشتیم اما بی آفتاب نبودیم . شاید به خاطر شرایطی هست که بهش عادت داریم و آفتاب رو دوست داریم .

Anonymous said...

من هم نمیدونم چرا؟ اما همیشه نور غرب رو دوست داشته ام! آشپزخونه مون نورش غربیه . بعضی بعد ازظهرها که زود میرسم خونهاز دیدنم این نور کلی حالم عوض میشه! بچه ها رو ببوس و توروخدا توی این سرما مراقب خودتون باشین! هنوز ماشین نخریدین!