Thursday, December 28, 2006

آرتا




تازگیها آرتا میاد به من میگه نفس مامانی کن . و من باید بگم نفس مامان کیه ؟ میگه من . بعد میگه عشق مامانی کن . میگم عشق مامان کیه ؟ میگه شادمهر . بعد میگه همه چیز مامانی کن .میگم همه چیز مامان کیه ؟ میگه بابا .

این هم یک مدلشه . البته معلومه که اینو قبلا خودم بهش میگفتم که یاد گرفته اما اینکه به زور میاد از دهنم میکشه بیرون جالبه.


> /span>

5 comments:

Anonymous said...

خوب البته در اینکه تو پانی نیستی! شکی نیست! جون اون دوت دختر داشت هم رشته من بود وشیرازی بود. و.. اما شبیهش که هستی شماره دانشجوییم فقط یک شماره با هم فاصله داشت. همیشه اسممون رو پشت سر هم می خوندن
خوب اینم از اون مواردیه که گفتم با ظهار نظرهام مردم به عقلم شک می کنند! حیف که اینجا اسمایلی نداره وگرنه لپام قرمز می شد. بچه ها را بوس این آرتا خیلی خوردنی شده ماشالله راستی یک برنامه اینجا هست البته نه تو تلویزین وطنی !یاد نمیاد اسمش چیه شبیه این برنامه ایه که گفتی. راست می گی خانومها خیلیهاشون بلد نیستند خودشون رو زیبا نشون بدن! اینو با دید کارشناسی می گم میدونی که شغلم جوریهکه میتونم از این نظریات بدم_ بازم اسمایلی شرمندگی و چشمک)و..

Anonymous said...

يسنا هم يه كار مشابه كرده .. توي وبلاگش نوشتم . داشتم همين نفس من كيه و عمر من كيه و جون من كيه و ... رو ازش مي پرسيدم وقتي رسيدم به عزيز من كيه ، گفت بابايي . پرسيدم چطور ؟ گفت آخه صداش مي كنين عزيزم .

ali said...

:)):)):))
آخی چه قدر ناز :P
من منتظرتون هستم
عيدقربانتون هم مبارک

ninijoon said...

سلام من دوتا پست عقب بودم . كلي كيف مي كنم از اين يادگيريه بچه ها كلي بامزه حرف ميزنن .

Anonymous said...

:))